چگونه کمالگرایی به والدین و فرزندانشان آسیب میزند؟

به گزارش راه پایدار:
انبوهی از پژوهشها همچنین نشان دادهاند که اصرار والدین برای کاملبودن میتواند بهسلامت روان فرزندان آسیب بزند. این اثرات بسیار متنوع و فراواناند؛ والدینی که از ناقصبودن خود نگراناند، ممکن است ناخواسته فرزندان خود را طوری تربیت کنند که اشتباه را نشانهای از بدبودن شخصیتشان بدانند. همچنین، الگوسازی انتظارات غیرواقعبینانه میتواند به عزت نفس پایین یا احساس همیشگی شکست در کودکان منجر شود.
برای مثال، مادری را تصور کنید که به خاطر دعوای فیزیکی دختر پنجسالهاش با بچهای دیگر به مدرسه فراخوانده شده است. چون دختر پنجسالهاش به کودکی دیگری آسیب زده است، او احساس شرمندگی میکند؛ گویی که بقیه او را به عنوان والدی بد میشناسند و با نگرانیهای کمالگرایانه، احساس شرم، گناه و شکست در او پدیدار میشود. بهجای اینکه از دخترش بپرسد چه اتفاقی افتاده، سر او فریاد میزند که زدن کار بدی است و کودک را تنبیه میکند. دکتر سیرویس میگوید: «آن کودک این موضوع را به دل خواهد گرفت. او احساس خواهد کرد که یک نقص ذاتی در خودش وجود دارد، نه صرفاً یک رفتار بد.»
بااینحال، تعیین استانداردهای بالا برای والدگری حتی اگر غیر واقعبینانه باشد، میتواند با مزایایی همراه باشد، به شرطی که والدین زیر فشار تردیدها و انتقاد از خود له نشوند. سیرویس در تحلیل خود دریافت که در همان موقعیت فرضی، اگر آن مادر «تلاشگر» باشد، وقتی فرزندش رفتار بدی از خود نشان میدهد، ممکن است از اینکه به استانداردهای بالایش نرسیده ناراحت شود؛ اما با تلاش برای بهترشدن، شاید از دخترش بپرسد چرا همکلاسیاش را زده و سپس توضیح دهد که وقتی عصبانی میشود باید از کلمات استفاده کند، نه مشت. سیرویس دریافت که این نوع از والدین، کمتر احتمال دارد به فرزندان خود آسیب روانی وارد کنند.
انتظارات غیرواقعبینانه از فرزندان میتواند عزت نفس پائین و احساس همیشگی شکست را به دنبال داشته باشد.
پژوهش لهستانی مزیت دیگری برای تلاشگران نشان داد. این افراد بیشتر از والدین «نگران»، به دنبال آموزش دربارهی والدگری بودند و حداقل برخی از آنها در طول مطالعه، استانداردهای خود را به سطحی واقعبینانهتر کاهش دادند. پیوتروفسکی میگوید: «این نتیجهی بسیار خوبی است؛ زیرا نشان میدهد که مداخلاتی مثل کارگاهها یا رواندرمانی که به والدین کمک میکند نگاهی بازتر و آگاهانهتر به نقش والدگریشان داشته باشند، میتواند آنها را از چارچوب سختگیرانهی کمالگرایی رها کند.»
متخصصان میگویند کلید رسیدن به این نگاه آگاهانهتر، این است که متوجه شوید چه زمانی انتظاراتتان باعث رنج خودتان و مشکلات عاطفی برای فرزندانتان میشود. آنها چند نشانهی هشداردهنده را ذکر میکنند:
- خودتان را بهصورت صفر یا صد قضاوت میکنید. اگر اشتباهی کنید، خودتان را شکستخورده میدانید.
- موفقیتهای خود را نادیده میگیرید. اگر والدین دیگر بگویند فرزندتان در مهمانی چقدر خوب رفتار کرده، نمیتوانید آن را باور کنید.
- متوجه میشوید که فرزندتان از دستاوردهای خود راضی نیست چون نگران است که «به اندازهی کافی خوب» نبوده است.
اگر این نشانهها را در خود میبینید، متخصصان توصیه میکنند که از خودتان شروع کنید:
- صادقانه با والدین دیگر دربارهی چالشهایتان صحبت کنید. احتمالاً متوجه میشوید حتی والدینی که بینقص به نظر میرسند هم مشکلاتی دارند.
- وقتی متوجه شدید خودتان را بابت «کمکاری» سرزنش میکنید، خودتان را به خاطر کارهای خوبی که انجام میدهید یادآوری و تشویق کنید.
- با خودتان طوری صحبت کنید که انگار دارید با دوستی دلسوز حرف میزنید.
- اگر حس میکنید در حال غرق شدن در حس شکست هستید، از مشاور کمک بگیرید.
و از همه مهمتر، بهجای تمرکز بر عملکرد خود، به آنچه برای فرزندانتان واقعاً خوب است فکر کنید. لی میگوید:
پذیرش خود را الگو قرار دهید. اگر برایتان سخت است که با خودتان مهربان باشید، اینگونه بازنگری کنید: اگر به خودم انعطاف و مهربانی بدهم، اگر فرزندانم با اعتمادبهنفس باشند و بتوانند با مسائل سخت روبرو شوند حتی وقتی مطمئن نیستند و اگر من به آنها عشق و پذیرش بدهم تا آنها هم بتوانند همین را به خودشان بدهند. آنگاه من همان والد فوقالعادهای هستم که آرزویش را دارم.
منبع :عصرایران