چگونه فرزندانی امیدوار و با پشتکار تربیت کنیم؟ ( راهکارهایی عملی برای مقابله با ناامیدی)
به گزارش راه پایدار:
گاهی تمام زورمان را می زنیم و تمام تلاش مان را می کنیم، اما نتیجه دلخواه به دست نمی آید؛ کمی ناامید می شویم، اما به دور برمان نگاه که می کنیم، کودکان با چشم های کنجکاوشان حواس شان به ماست، که چه می کنیم؛ خیلی سریع از ما الگو می گیرند! لطفا با شادی از نو شروع کنید و امیدوار و پرتلاش ادامه دهید. کودک امیدوار اول از همه والدینی امیدوار دارد که در خانه به او مسئولیت پذیری را می آموزند، و از ناکامی باکی ندارند.
سواد زندگی؛ تربیت فرزندان؛ مریم طرزی همه ما پیش از این به نحوی یکی از ناراحتکنندهترین و در عین حال رایجترین احساسات انسانی موجود را تجربه کردهایم: ناامیدی.
ناامیدی زمانی ظاهر می شود که تمام تلاشت را با تمام وجود کرده ای تا دست کم به یکی از آرزوها، رویاها یا اهدافت دست پیدا کنی؛ در تمام مدتی که تلاش می کردی سخت امیدوار بودی که به هدف نزدیک و نزدیک تر شوی و در نهایت به آن دست یازی؛ اما متاسفانه نتیجه دلخواه به دست نیامده است.
همیشه شرایط بیرونی با ما یار نیست؛ همیشه آنچه می خواهیم نمی شود به رغم اینکه تمام زور خود را زده ایم.
اغلب ما والدین از دیدن اینکه بچه ها ناامید می شوند و گریه می کنند، ناراحت می شویم و از آنجایی که دوست نداریم فرزندانمان را غمگین ببینیم، نمی گذاریم در خانه چنین چیزی را تجربه کنند. آنها تقریباً هرگز در خانه دچار ناامیدی نمی شوند، چرا که ما همیشه حضور داریم و اغلب شرایط را جوری جفت و جور می کنیم که ناامید نشوند.
خیلی رایج است که وقتی با ما بازی می کنند، اجازه می دهیم برنده شوند، زیرا فکر می کنیم مدیریت احساسی شکست های کوچک و ناامیدی هایی که در درون خود دارند، آنها را ناراحت می کند. و ما می خواهیم که آنها آب توی دل کوچک شان تکان نخورد و هرگز ناامید و غمگین نشوند.
اما به هوش باشید؛ واکنش های عاطفی ایجاد شده در دوران کودکی بخش بزرگی از آینده عاطفی فرد را تشکیل می دهد. یعنی اگر امروز با احساسات منفی برخورد کنیم، به آن ها مجال بروز ندهیم و به کودک یاد ندهیم که همیشه بُرد در کار نیست؛ انسان گاهی هم به رغم تلاشی که می کند شکست می خورد؛ فردا روزی که گرفتارشد نمی تواند ناامیدی اش را کنترل کند و از بروز مشکلات ناشی از این نوع احساسات جلوگیری کند.
دانستن و یادگیری مدیریت احساسات منفی در دوران کودکی، در محیطی امن مانند خانواده، به فرزندان ما کمک می کند تا مجموعه ای کامل از راهبردهای مقابله و تنظیم هیجانی را در خود بپرورانند، راهبردهایی که به آنها اجازه می دهد تا خود سالم و مبتنی بر بلوغ عاطفی شان را بشناسند و بسط دهند.
چرا تحمل ناامیدی در آموزش مهم است؟
اما چرا تحمل ناامیدی در آموزش بسیار مهم است؟ ناامیدی یکی از قوی ترین احساساتی است که بر ساخت عزت نفس کودک تأثیر به سزایی می گذارد، احساساتی که آنها را از ارزش خود آگاه می کند و جنبه هایی را نشان شان می دهد که می توانند در آنها پیشرفت کنند و خود را بسازند.
بنابراین، آموزش و یادگیری تحمل ناامیدی از سنین پایین به کودکان این امکان را به آن ها می دهد که سرسخت بار بیایند، زود ناامید نشوند، تاب آوری بالایی داشته باشند و شکیبا و انعطاف پذیر باشند.
وقتی یاد بگیرند منعطف باشند، احساسات منفی ای که در هنگام ناامیدی در آنها بروز می کند، بر زندگیشان مسلط نمی شود.همه ما ناامید می شویم، این طبیعی ست اما اینکه حس ناامیدی زندگی ما را در دست نگیرد، و بر ما مسلط نشود، از همین آموزش های دوران کودکی پا می گیرد.
وقتی کودک در کودکی یا بزرگسالی به رغم خواسته و تلاش اش به انچه می خواست نرسید فکر نمی کند که دیگه بدبخت شده است، یا احمق و به درد نخور است، همیشه فکری می کند تا دوباره بایستد و از نو تلاش کند. کودکان مبتلا به عدم تحمل ناکامی اغلب از علائم عاطفی مانند اضطراب یا افسردگی رنج می برند.
علاوه بر این، بروز مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری نسبت به اشیاء و افراد، عصبانیت، مخالفت با شخصیتهای اقتدار و مهمتر از همه، امتناع از انجام فعالیتهایی که پاداش کوتاهمدتی به آنها ارائه نمیدهد، بسیار رایج است.
علاوه بر این، این کودکان وقتی بزرگ می شوند، به جای اینکه شکست ها و ناکامی های موقتی را به شکل یک چالش ببینند، همه فعالیت هایی را که کسب موفقیت در آنها خیلی تضمین شده نیست و نیاز به تلاش بیشتری دارند را بیشتر به شکل یک تهدید می بینند.
بنابراین، آنها اغلب در این نوع فعالیتها شکست میخورند و در عوض به چیزهای دیگری روی می آورند که ممکن است خطرناک باشند، مانند مصرف مواد، یا الکل که سرخوشی و شعفی کوتاه مدت می دهد و غم ناکامی را پنهان می کند.
اینها به این معنی نیست که ما باید موقعیت های ناامید کننده را عمدا ایجاد کنیم یا برانگیزیم؛ نه اما نباید از آنها نیز اجتناب کنیم. قطعا باید راه مقابله با آن را به فرزندان مان یاد دهیم.
ناامیدی در طول بازی های خانوادگی، ورزش یا هر فعالیتی که انجام می دهند را سرکوب و سرزنش نکنید؛ به فرزندان مان بگوییم مهم تلاشی است که کرده اند.
وقتی از امتحان به خانه می آید و می گوید که امتحانش را خراب کرده است، تشویق اش کنید نقاط ضعف اش را بشناسد، تلاش بیتری بکند، هوشمند تر باشد و با شادی از او استقبال کنید.
به فرزندان بیاموزیم که همیشه همه چیز به نفع ما نیست؛ برخی چیزها اساساً از عهده ما خارج اند و برخی دیگر می طلبد که تلاش بیشتری برای به دست آوردن شان بکنیم؛ که رقابت بالا است و تلاش در عین شادی و سلامتی به خودی خود موفقیت است.
و از همه مهم تر اینکه به کودک اجازه دهیم مسئولیت خود و عملکردش را بپذیرد و راه حلی جایگزین برای مشکلات روزمره ای که با آن مواجه می شود ایجاد کند. ما نباید شکست های او را جبران کنیم، زیرا اگر این کار را انجام دهیم، فرصت کار روی توانایی های اساسی خود مانند صبر، پذیرش، حل مسئله، تاخیر در پاداش یا خلاقیت را از او می گیریم.
مراحل اموزش تحمل ناامیدی در کودکان
برای آموزش تحمل ناامیدی به کودک، می توانید در مراحل زیر به خودتان کمک کنید
خودتان در زندگی بهترین نمونه و الگو برای فرزندان تان هستید؛ وقتی در زندگی موردی پیش می آید که ناامید و سرخورده می شوید، نحوه مواجه شما با احساسات و چگونگی مقابله شما با موردی که پیش آمده است، بهترین الگو برای فرزندان تان است.
کودکان به شما نگاه می کنند و از شما الگو می گیرند؛ به کودکان نشان دهید که چگونه به رغم تلاشی که کرده اید، موفقیتی که مد نظرتان بود، عاید نشد، ولی دوباره از صفر شروع می کنید و نا امیدی تان را برمی تابید.
همه چیز را حاضر و آماده در اختیارشان نگذارید: اگر همه چیز را برای شان آسان کنیم و به آنها اجازه ندهیم که به تنهایی از پس برخی کارهای خود برآیند هرگز یاد نمی گیرند، که به مشکلات ریز و درشتی که برای شان پیش می آید، رسیدگی کنند ؛ هرگز اشتباه نمی کنند و نمی توانند هم از اشتباهات خود درس بگیرند. آن ها باید بدانند که همیشه شما همه جا همراه شان نیستید، باید بدانند که همه اشتباه می کنند و از خطاهای خود درس می گیرند.
به زمانی که برای انجام کاری می گذارند و شیوه انجام کارشان احترام بگذارید: بچه ها شیوه خودشان را برای انجام کارها دارند؛ آنان اغلب کارها را بسیار آهسته یا خیلی کند و ضعیف انجام می دهند. اما این روش آنها و گذراندن روند رشد و یادگیری شان است. شما باید به نحوه انجام کارشان احترام بگذارید، حتی اگر اشتباه بکنند.
ممکن است آنها کار را آنطور که شما انجام می دهید انجام ندهند. شما این طور به آنها اجازه میدهید اشتباه را بهعنوان چیزی مثبت تجربه کنند و با درک موفقیت و تواناییهای شخص شان رشد کنند رشدی که بالابردن عزت نفس شان را تضمین می کند.
تسلیم عصبانیت های آنها نشوید، اما گریه کردن شان را نیز دست کم نگیرید. موقعیت های ناامید کننده اغلب به عصبانیت های کوچک تبدیل می شوند، به خصوص در میان کودکان کوچک تر. اگر والدین تسلیم شوند، بچه ها یاد خواهند گرفت که این موثرترین راه برای حل مشکلات آنهاست. علاوه بر این، گریه یک پاسخ مثبت و ضروری است و اغلب گامی مقدماتی برای خنثی کردن درماندگی و احساس توانایی بیشتر برای رویارویی با یادگیری های بعدی.
موقعیت های ناامیدی را به فرصتی برای یادگیری تبدیل کنید: موقعیت های مشکل ساز فرصت های بسیار خوبی برای کودکان هستند تا چیزهای جدید یاد بگیرند و آنها را حفظ کنند، زیرا ناامیدی موتور قدرتمندی برای تولید گزینه های جایگزین است، اگر خودمان را فقط به احساسات و اثرات منفی آن محدود نکنیم. به این ترتیب، کودکان می توانند در صورت بروز مجدد مشکل، خودشان با آن مقابله کنند.
به آنها بیاموزید که پایداری کنند: پشتکار برای غلبه بر موقعیت های نامطلوب ضروری است. اگر فرزندان ما بیاموزند که با ثابت بودن می توانند بسیاری از مشکلات خود را حل کنند، می دانند چگونه ناامیدی را در مواقع دیگر کنترل کنند. اما این استقامت نباید با اصرار باشد. می توان به آنها آموزش داد که پس از آرام شدن به کار مورد نظر بازگردند.واضح تر اینکه آهسته و پیوسته پیش رفتن را بپذیرند.
به آنها بیاموزید که در زمان نیاز کمک بخواهند: زیرا در زندگی به تنهایی جلو نمی رویم و می توانیم از یکدیگر یاد بگیریم. اگرچه باید به آنها اجازه دهید از شما یاد بگیرند تا وقتی شکست خوردید، خودشان راه حل پیدا کنند و روی پای خودشان بایستند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@
منبع : سواد زندگی