اخبار حوادث

خیانت به یک اعتماد ۳۰ ساله | دوربین مداربسته را فراموش کرده بودم!

به گزارش راه پایدار و به نقل از خبر منتشر شده از سوی خبرگزاری منبع

به گزارش خبرآنلاین،جوانی که توسط پلیس دستگیر شده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید آستانه‌پرست مشهد گفت: پدرم و تعدادی از بستگانم از سال‌های دور در چندین شرکت ساختمانی و کارگاه‌های تولیدی مردی کار می‌کردند که اعتماد زیادی به خانواده ما، به‌خصوص پدرم، داشت. به همین خاطر من هم از ۵ سال قبل در یکی از کارگاه‌های ساختمانی او استخدام شدم و درآمد خوبی داشتم.

خراسان در خبری نوشت:اما بعد از آنکه مواد افیونی به جان زندگیم افتاد دیگر همه چیز رنگ بدبختی به خود گرفت. هنوز بدهکاری‌های قبل را به برادرم نداده بودم که باز هم از او مبلغ دیگری را تقاضا کردم. صاحبکارم ۱۵ میلیون تومان به من برای نگهبانی کارگاه حقوق می‌پرداخت، اما اعتیادم به مواد مخدر موجب شده بود این درآمد ماهانه کفاف مخارج زندگیم را ندهد.

به همین دلیل تصمیم به سرقت از کارگاه گرفتم و به قول معروف نمک را خوردم و نمکدان را شکستم. تنها تصویری که در افکارم مدام عبور می‌کرد دیوارهای کارگاهی بود که روی هرکدام از لوازم آن قیمتی گذاشته بودم تا بعد از فروش آنها مشکلاتم را برطرف کنم.

وسوسه دستبرد به اموال کارگاه لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد تا اینکه بالاخره نقشه وحشتناکی طراحی کردم و با برادرم تماس گرفتم چراکه جز او نمی‌توانستم به فرد دیگری اعتماد کنم. آن شب، وقتی نقشه سرقت را برای او شرح دادم، ابتدا خیلی تلاش کرد مرا از این وسوسه شیطانی دور کند، ولی فایده‌ای نداشت.

بالاخره صبح روز جمعه برادرم سوار بر پراید به همراه یکی از دوستانش وارد کارگاه شد. طبق نقشه، پلاک پراید با چسب نواری مخدوش بود تا کسی نتواند شماره صحیح آن را یادداشت کند. بعد از آنکه همه لوازم و اموال را به درون پراید انتقال دادیم، آنها دست‌ها و پاها و دهان مرا بستند و اموال را بردند.

حدود ۱۰ دقیقه بعد من کشان‌کشان خودم را به اتاقک نگهبانی ساختمان دیگری در همان محدوده رساندم و نگهبان آنجا هراسان و سراسیمه دست‌ها و پاهای مرا باز کرد و من در حالی که تاکید می‌کردم با پلیس تماس بگیرد، قصه ساختگی زورگیری پرایدسواران را بازگو کردم.

وقتی نیروهای تجسس کلانتری از من بازجویی کردند، همان قصه را تکرار کردم. صاحبکارم نیز شکایتی از من نداشت چراکه پدرم و دیگر اعضای خانواده‌ام از حدود ۳۰ سال قبل برای آن‌ها کار می‌کردند و به من اعتماد کامل داشت.

اما پلیس که نقشه مرا ساختگی می‌دانست، در میان بهت و حیرت حاضران به سوی دوربین مداربسته‌ای رفت که بیرون از کارگاه نصب بود و من هیچ‌وقت به آن توجه نکرده بودم. تصاویر دوربین مرا هنگام خوش و بش و احوالپرسی با برادرم نشان می‌داد که هنگام ورود آنها به کارگاه به تصویر کشیده بود.

با این مدرک مستند دیگر نتوانستم ماجرا را پنهان کنم و نقشه ساختگی زورگیری را لو دادم. حالا هم با کشف اموال، برادرم و دوستش نیز به عنوان اعضای دیگر باند سرقت دستگیر شده‌اند و من زندگی آنها را هم تباه کرده‌ام.

بررسی‌های تخصصی پلیس با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ جعفری رئیس کلانتری شهید آستانه‌پرست مشهد برای کشف سرقت‌های احتمالی این جوان ۳۰ ساله و دیگر متهمان دیگر پرونده وارد مرحله جدیدی شده است.

۲۲۳۲۱۷

منبع : خبر آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن

Adblock رو غیر فعال کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید