به گزارش راه پایدار:
آیا تاکنون درباره ترایپوفوبیا یعنی ترس از خوشههای سوراخهای کوچک شنیدهاید؟ آگاهی نسبت به فوبیا در سالهای اخیر گستردهتر شده و توجه مردم و جامعه علمی را به خود جلب کرده است. اما آیا ترایپوفوبیا ریشه تکاملی دارد؟ پژوهش جدیدی استدلال میکند منشا این فوبیا را میتوان طبق دو فرضیه توضیح داد: فرضیه حیوان خطرناک و فرضیه پرهیز از بیماری پوستی.
به گزارش زومیت، طبق روانشناسی تکاملی، مغز ما ممکن است هنوز الگوهای ذهنی خاصی را که بهعنوان یک گونه در طول تاریخ تکاملی خود به دست آوردهایم، اجرا کند. این بدان معناست که گرچه ما دیگر در محیطها و شرایطی زندگی نمیکنیم که اجداد باستانی ما زندگی میکردند، رفتارمان میتواند توسط عوامل خاصی در دنیای امروز تحریک شود. بنابراین، ترس از مارها یا عنکبوتها ممکن است از گذشته تکاملی ما بر جای مانده باشد.
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که ممکن است پاسخهای ترس را بهعنوان مکانیسمی برای ایمن نگهداشتن خود دربرابر موجوداتی به ارث برده باشیم که در گذشتههای دور ما را تهدید میکردند. حتی ترس از ارتفاع هم ممکن است بهوسیلهی این فرایند قابل توضیح باشد، اما آیا این امر برای تمام منابع ترس صادق است؟
گروهی از دانشمندان حوزه روانشناسی تکاملی از فرانسه و اسلواکی میخواستند بررسی کنند که آیا فوبیایی نظیر ترایپوفوبیا میتواند ریشههای تکاملی مشابهی داشته باشد یا خیر.
ترس از مجموعه سوراخهای کوچک ممکن است واکنشی ذاتی و حتی سازگارانه به محرکهای خاص باشد
ترایپوفوبیا تا زمان ظهور اینترنت در دهه ۲۰۰۰ تا حد زیادی ناشناخته بود. در دورانی که مردم توانستند اطلاعات خود را با مردم سراسر جهان به اشتراک بگذارند، طولی نکشید که مشخص شد بسیاری از آنها از تصاویر حفرهها در موارد بیخطری مانند لانه زنبور، حبابهای سوپ و حتی حفرههای هوای درون شکلات به شکل عجیبی هراس دارند.
ترایپوفوبیا ممکن است نوعی فوبیای غیرمعمول بهنظر برسد اما بخش قابلتوجهی از جمعیت برخی از علائم ظاهری آن را تجربه میکنند. این امر نشان میدهد ترس از مجموعه سوراخهای کوچک ممکن است واکنشی ذاتی و حتی سازگارانه به محرکهای خاص باشد.
یک توضیح برای ترس از حفرهها، به «فرضیه حیوان خطرناک» معروف است که بیان میدارد واکنشهای هراس از حفرهها ممکن است باقیماندههای نوعی رفتار سازگارانه تکاملی باشد که برای اجتناب از حیوانات خطرناک طراحی شده است. علت آن است که بسیاری از موجودات سمی ازجمله عنکبوتها و مارها الگوهایی شبیه خوشههایی از سوراخها دارند.
الگوهای آغازگر ترایپوفوبیا و تصاویر حیوانات سمی میتوانند موجب پاسخهای عصبی مشابهی شوند و این امر میتواند نشانگر مکانیسم اجتنابی خاصی باشد که اجداد ما تکامل دادهاند. برای مثال، وقتی انسانها این الگوها را درون عکس یا روی حیواناتی مانند مار میبینند، افزایش در پاسخ عصبی را نشان میدهند که زمانی رخ میدهد که بهطور خودکار اطلاعات بصری تهدیدکننده را پردازش میکنیم. این پاسخ ریشهدار میتواند نشانگر رفتار سازگارانهای باشد که طی تکامل حاصل شده است.
ترایپوفوبیا را میتوان با «فرضیه پرهیز از بیماریهای پوستی» نیز توضیح داد که پیشنهاد میکند این ترس از مکانیسمهایی برای اجتناب از بیماریهای عفونی منشا گرفته است.
انگلها و برخی بیماریها الگوهایی را روی پوست ایجاد میکنند که شبیه خوشههایی از حفرهها است. بیماریهای عفونی جدی مانند آبله، طاعون، جذام، تیفوس و سرخجه همگی خوشههایی از ضایعات پوستی دایرهوار را روی پوست ایجاد میکنند.
جالب اینکه پژوهشها نشان داده واکنشهای ترایپوفوبیا کاملا مشابه واکنشهای انزجار هستند که پاسخ اولیه در اجتناب از بیماری است. در عین حال، پژوهشهای دیگری نشان داده افرادی که حساسیت انزجاری بیشتری به بیماریها دارند، بیشتر درمعرض ترایپوفوبیا قرار دارند که این ایده را تقویت میکند که این دو پدیده به هم مرتبط هستند.
ترایپوفوبیا هنوز توسط همه کارشناسان بهعنوان نوعی فوبیا به رسمیت شناخته نمیشود
اندازهگیریهای ضربان قلب، رسانایی پوست و قطر مردمک در گذشته برای اندازهگیری احساس انزجار مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ اما آنها همچنین نشان دادهاند تصاویر خوشه حفرهها نسبت به تصاویر خنثی واکنشهای فیزیولوژیکی قویتری را موجب میشوند.
شاید بیزاری به اجداد ما کمک کرده باشد تا از منابع احتمالی بیماری اجتناب کنند و اکنون ترایپوفوبیا بهعنوان اثر جانبی این امر برجای مانده است.
ترایپوفوبیا هنوز توسط همه کارشناسان بهعنوان نوعی فوبیا به رسمیت شناخته نمیشود و در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) نیامده است (هراس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی فوبیا خوانده میشود، نوعی ترس بیمارگونه، نامعقول و پایدار است که باعث اختلال در زندگی روزمره فرد میشود).
پژوهشگران مطالعهی جدید معتقدند ترس از مجموعه سوراخهای کوچک بسیاری از معیارهای تشخیصی را دارد و باید بهعنوان فوبیا درنظر گرفته شود. اگر بتوان آن را بهعنوان فوبیا به رسمیت شناخت، آنگاه فرصتی برای بررسی روشهایی برای کمک به افرادی که دچار آن هستند، مهیا میشود.
رویکردهایی مانند درمان شناختی-رفتاری، مواجههدرمانی و دارو ممکن است در درمان ترایپوفوبیا سودمند باشد. مطالعات موردی گذشته اثربخشی آنها را در تسکین چنین علائمی نشان دادهاند، گرچه در این زمینه به پژوهشهای بیشتری نیاز است.
مطالعه در مجلهی Evolutionary Psychological Science منتشر شده است.
منبع :عصرایران