خبرنامه

خداوند نیز انتقاد را می پذیرد !

اعتراض و انتقاد نشانه قدرت عقل و قوت منطق، رمز ترقی و شکوفایی، مظهر توانایی و دانایی، دعوت به قانون و رهایی است.

با این همه، ارزش انتقاد و اعتراض  فراموش شده است و به آن بی اعتنایی و بلکه با آن مقابله نیز می شود.
برای رسیدن به ارزش انتقاد و اعتراض مراجعه می کنیم به آیه سی ‏ام سوره بقره قرآن کریم، که در داستان خلقت آدم، فرشتگان الهی اعتراض کردند؛ “چرا نسلی آفریده می شود که به تباهی و خونریزی می پردازد؟” که در آنجا خداوند برای آنکه آنان را قانع سازد و انتقاد آنان را بی پاسخ نگذارد، صحنه ای آفرید که ارزش آدم بر فرشتگان روشن گردد.
بدین گونه که فرشتگان از نام و اسرار و چگونگی زمین و آسمان و کوهها بی اطلاع بودند ولی آدم پاسخ تمامی آنان را می دانست.
همانطور که روشن است خداوند از آفرینش نسل بشر خبر داد، سپس ملائکه بر آن اعتراض کردند و در نهایت خداوند جواب قانع کننده ‏ای می دهد.
با تفکر در آیه فوق، نکاتی روشن خواهد شد که در ذیل به آن اشاره می شود:
۱. انتقاد، حق همه کس؛
چون خداوند به انسان شعور، فهم و عقل عنایت فرموده، به او نیز حق انتقاد و ابراز عقیده داده است. و چون این حق در سرشت و طبیعت اوست لذا هیچ مقامی حق ممانعت از آن را ندارد. چنانچه خداوند به ملائکه حق اظهار نظر را داد و از آن جلوگیری نکرد.
۲.  فراهم ساختن زمینه انتقاد؛
خداوند می توانست از آفرینش انسان به ملائکه خبر ندهد، لکن خبر داد تا زمینه اعتراض فراهم شود تا آنچه آنان در ضمیر خود دارند ابراز نمایند و ملائکه نسبت به ارزش و برتری انسان بی شائبه شوند. پس نه تنها نباید از انتقاد ممانعت کرد بلکه باید مجال اظهار نظر و صحنه ابراز عقیده را بوجود آورد.
۳. انتقاد از همه کسان؛
وقتی قرآن کریم اعتراض، انتقاد و اظهار نظر ملائکه نسبت به خداوندی که هیچگونه عیب و نقصی ندارد را می آورد، به ما می فهماند که می توان نسبت به دیگرانی که دارای هزاران نقص و عیب هستند، انتقاد کرد.
۴. انتقاد جرم و گناه نیست؛
در این داستان با اینکه ملائکه انتقاد تندی نسبت به خداوند تعالی داشتند، خداوند آنان را مجازات نکرد و از درگاه خویش طرد نکرد. پس، انتقاد را نباید به عنوان سرکشی، مخالفت و معصیت تلقی کرد و نباید مجازات، تبعید، زندان و سلب حقوق اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
۵. سر باز نزدن از انتقاد؛
دیکتاتور ها و قدرتهای باطل، انتقاد را چیز سنگینی می پندارند و همین که حرف مخالف را بشنوند از آن سر باز می زنند. ولی در این داستان خداوند انتقاد تند فرشتگان و پاسخ بسیار با ملاطفت خویش را نقل می کند تا به قدرتمندان بیاموزد که زیر بار انتقاد بروند و از آن شانه خالی نکنند.
۶. انتقاد پاسخ می طلبد؛
اگر کسی مورد انتقاد واقع شد لازم است پاسخ دهد، نه اینکه بدون توجه، به کار خود ادامه دهد. در واقع برای مردم دو حق در اینجا هست، یکی حق انتقاد و دیگری حق مطالبه جواب.
۷. انتقاد، نشانه پشتوانه ای استوار؛
کسی که کارش از زیربنا و پشتوانه قوی فکری برخوردار است بسیار مایل است که از او انتقاد شود تا با توضیح و پاسخ، ارزش کار خود را روشن کند. زیرا که انتقاد همانطور که زبان انتقاد گران را باز می کند، گوش آنها را نیز برای شنیدن جواب آماده می سازد.
۸. ترس از انتقاد؛
کسی که کار او بر اساس منطق نباشد، از انتقاد می ترسد؛ زیرا که خود را سست و لغزان می بیند. بنابراین انتقاد و اعتراض برای افراد با منطق، سازنده است و برای افرادی که از روی عقل و فهم کار نکرده و از سلاح زور و قدرت کار را به پیش می برند، مخرب می باشد.
۹. انتقاد، جنگ حرف با حرف؛
بین انتقاد و عیب جویی مرز دقیق و حساسی است. فرد عیب جو به دنبال یافتن عیب و نقص دیگران است و خوبی ها و کمال دیگران را در نظر نمی گیرد و تمام قصدش کوبیدن طرف مقابل است. اما انتقادگر به دنبال حقیقت و رفع عیب و نقص از کارها و اشخاص است و هدف او نشان دادن و بازکردن راه رشد و کمال است. بنابراین انتقاد و اعتراض جنگ حرف است با حرف، نه شخص با شخص.
۱۰. انتقاد از خود؛
خود را پاییدن و در خود کاویدن، کلید سعادت و سلامت است و این “انتقاد از خود”، مساله ای است که اولیا و انبیای بزرگ الهی در جاهای زیادی به آن اشاره و گوشزد کرده اند. چنانچه از حضرت مسیح نقل شده است که: “چرا خسی را که در پای برادرت هست را می بینی ولی شاخه فرو رفته در چشم خودت را نمی بینی؟!
✍️سید محمد ناظم زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *